جادوی دو چشمان پلنگی ( بنفشه انصاری، پرتو )

ساخت وبلاگ
جادوی دو چشمانِ پلنگی!

زرّینه‌ترین، تَرکشِ رنگی!

غافل، ز تو بودن نتوانم

بی باده، سرودن، نتوانم

دل کندن از آغوشِ نجیبت،

دوری ز نگاهِ پُر فریبت،

ناگفته نماند که: مرا کُشت

دردی که به هَفت، پُشت، مرا کُشت

پاکیزه‌ترین اَبرِ بهاری!

بُرّنده‌ترین، خنجرِ کاری!

من قطع شدم، با تَبَرِ تو

پژمرده شدم در گُذرِ تو

در رهگذرِ این شبِ خاموش،

با درد بِخُفتم، تبِ خاموش!

ققنوش، شدم در شبِ آتش

همچون، شَرَرِ سوگِ سیاوش،

این جنگلِ آتش چه عذابی؟!

این زهرِ گُدازان، چه شرابی؟!

این‌بار، اگر جان به کَف آرم،

اشکی، به رهِ عشق، نبارم

# پرتو

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت 17:0  توسط بنفشه انصاری  | 
غزلیات بنفشه انصاری...
ما را در سایت غزلیات بنفشه انصاری دنبال می کنید

برچسب : جادوی,چشمان,پلنگی,بنفشه,انصاری,پرتو, نویسنده : 2partoopoem8 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:44